معنی از جزایر جنوبی‌

حل جدول

از جزایر جنوبی

لارک، مینو، هنگام

کیش

سیری

لارک

هرمز

مینو

هنگام


از جزایر جنوبی‌

لارک، لاوان

واژه پیشنهادی

از جزایر جنوبی

تنب

تنب کوچک، تنب بزرگ، قشم، هندرابی، لاوان، سیری، مینو، کیش، خورموسی، ابوموسی، خارکو، هرمز، فرور بزرگ، فارسی، شیف، نگین، صدرا، فارور کوچک، آریایی، زرکوه، شیدور، فرورگان، عباسک، نخیلو، جبرین (تهمادو)، ام سیله (خان)، گُرم، بونه، دارا، قبر ناخدا، خرو، مولیات، سه دندون، مطاف، مرغی، میرمهنا، چراغی

هنگام -لاوان -


از جزایر ژاپن

جزایر ایزو

جزایر آواجی

جزایر اوگاساوارا

جزایر ساتسونان

فارسی به انگلیسی

جنوبی‌

High, Austral, Meridional, South, Southerly, Southern, Southerner


فجر جنوبی‌

Aurora Australis


نیمکره‌ جنوبی‌

Southern Hemisphere


شفق‌ جنوبی‌

Aurora Australis


باد جنوبی‌

Southerly


جنوبی‌ ترین‌

Southernmost

فرهنگ فارسی هوشیار

جزایر

(تک: جزیره) از پارسی گزیرک ها آبخوست ها (اسم) جمع جزیره آبخست ها جزیره ها.

فرهنگ معین

جزایر

(جَ یِ) [ع. جزائر] (اِ.) جِ جزیره، آبخست ها، جزیره ها.

فرهنگ عمید

جزایر

جزیره

لغت نامه دهخدا

اصحاب جزایر

اصحاب جزایر. [اَ ب ِج َ ی ِ] (اِخ) بر گروهی از جنگاوران اسلام اطلاق میشدکه جزایر اطراف فارس را تصرف کرده بودند، و در آن هنگام که علاء حضرمی عامل عمربن خطاب بر بحرین بود هرثمهبن عرفجه ٔ بارقی را به فارس فرستاد و او از این دیار جزیره ای بنام لارو را تصرف کرد و چون این خبر به عمر رسید به علا نامه ای نوشت که عتبهبن فرقد سلمی را بمدد هرثمه بفرستد و این گروه را اصحاب جزایر خواندند. ابن البلخی آرد: نامه ای نبشت [عمر] سوی علاء حضرمی تا عتبهبن فرقد السلمی را بمدد هرثمهبن جعفر البارقی فرستاد تا با دیگر اصحاب جزایر جنگ میکردند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ طهرانی ص 93). و رجوع به فتوح البلدان بلاذری چ مصر ص 393 شود.

معادل ابجد

از جزایر جنوبی‌

300

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری